خرداد هزار و سیصد و هشتاد و هشت

2009/05/21

فرخ نگهدار: تحریم‌گران هیچ‌گاه هیچ خط مشی و نقشه و طرح روشن برای چگونگی تغییر ساختارهای حقوقی و قانون اساسی، یا تغییر حکومت ارایه نکرده‌اند.

بحث این است که از چه راه می‌خواهیم به طرف دموکراسی و جمهوریت برویم؟ از تحریم انتخابات، در این راستا، چه عایدمان می‌شود؟ و از شرکت و تلاش برای تاثیر گذاری بر یک انتخابات ناآزاد چه بدست می‌آوریم؟
بحث این است که تحریم‌ تا چه حد عملی است؟ تاثیر آن بر شرایط سیاسی، بر توازن قدرت‌ها در حکومت چیست؟ و از همه مهم‌تر، با استفاده از تحریم، چگونه می‌توانیم نظام حقوقی و سیاسی کشور را تغییر دهیم؟
پاسخ به این سوال‌ها ساده است. اولا تحریم در هیچ دوره‌ای با موفقيت، با استقبال اکثریت حائزین حق رای مواجه نبوده است. ثانیا تحریم در تمام موارد به زیان طرفداران بسط جمهوریت و مردم‌سالاری در نظام سیاسی کشور و به سود طرفداران ولایت مطلقه و «حکومت اسلامی» تمام شده است. ثالثا تحریم‌گران هیچ‌گاه هیچ خط مشی و نقشه و طرح روشن برای چگونگی تغییر ساختارهای حقوقی و قانون اساسی، یا تغییر حکومت ارایه نکرده‌اند. آنها در بهترین حالت فقط یک کلمه گفته‌اند: «رفراندوم کنیم» و بس.
تحریم‌طلبی، از لحاظ فکری، یعنی فقدان یک نقشه هدفمند سیاسی روشن و اجراپذیر در جهت کسب قدرت، یا تاثیرگذاری بر معادلات قدرت. تحریم‌طلبی در عمل یعنی بی‌عملی؛ یعنی دور ریختن قدرت میلیون‌ها رای به زیان گرایش‌هایی که با دموکراسی‌خواهی نزدیک‌ترند و بسود کسانی که از دموکراسی‌خواهی به مراتب دورترند.
پس از جستجوی فراوان در نظریات جریان‌های تحریم‌گر، با صداقت و اشراف کامل می‌گویم: در اندیشه سیاسی آنان هیچ عنصری، مطلقا هیچ عنصری که به جامعه دلگرمی و امید دهد، و وظیفه‌ای جز آیه یاس بر دوش جوانان و فعالان بگذارد، ندیده‌ام. از «رفراندوم» حرف زده شده، به سیاست خاورمیانه‌ای امریکا دل بسته شده، از انقلاب مخملین و شورش آرام سخن رفته، به گذر به «فاز نظامی» اشاره شده، اما در عمل فقط «صبر و انتظار» برایمان مانده بی هیچ کور سویی در افق

لینک مطلب

نوشتن دیدگاه »

هنوز دیدگاهی داده نشده است.

RSS feed for comments on this post. TrackBack URI

بیان دیدگاه

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.